سفارش تبلیغ
صبا ویژن

مردم چه می کنندکه لبخندمی زنند؛غم رانمی شودکه به رویم نیاورم

یکشنبه 91/3/21 4:10 صبح| | نظر

چگونه؟
چگونه بخوانم

 اَلْحَمْدُ لِلَّهِ عَلى عَظیمِ رَزِیَّتى 1
باز اذان ، و رسیده ام به این فراز
، باز غصه های بعد نماز من ، نفس در سینه ام سنگین می شود ، حبیبم لااقل مرا مجال آه ای بده
روح که پر میکشد و تو میخکوبش کرده ای تا باز فرو نریزد .. چه سخت است از درون عزا داری ... قلب در سینه مضطر شده ، ساز مخالف نزن ... مجالی به اشک بده ، یکباره در ذهنم جان میگیرد صلابت صدا ... اللهمّ تَقَبَّلْ مِنّا هذا قَلیلَ الْقُرْبانَ 2 ... آه

آه

آشفته شده باز ، بالای تل لرزه به اندام افتاده ، سینه ام به ناگاه سنگین شد ، یادم نمی رود صدای تو قطع شد ...  افتاد دلهره به میان حرم حسین ... بالای تل دویدم و دیدم  که ، می خوری ... شمشیر و نیزه ، پیش دو چشم ترم حسین ... چهره کبود بود شب غارت حرم  ... هر دختری که بود به دور و برم حسین
سرم گداخته می شود از داغ ، از ترس حرامی چهره ام رنگ می بازد ، این تن سخت آنقدر سنگین شده که
گویی جا نمازم زمین سرد قبر است و هوا لحدم ، چگونه بخوانم این عاشورا را ، آه ، آیا کسی هست برایم یس بخواند؟  قرآن بخوان ! تمام جهان گوش می‌شود ، غیر از تو هر چه هست فراموش می شود ، بخوان که نرود نگاه ها سمت ساحت خواهر

أَمْ حَسِبْتَ أَنَّ أَصْحَابَ الْکَهْفِ وَالرَّقِیمِ کَانُوا مِنْ آیَاتِنَا عَجَبًا 3
آه ...  هنوز هراسانم و گیج حوادث پر درد ، تنش زخم خورده ، روحم را دریده ، و من باز صبورم ، توکل که جز آن امیدی ندارد قلب مضطرم ... آه 
چقدر صدای تو شیرین شده ... اما
قاری من چقدر صدایت عوض شده ، وَسَیَعْلَمُ الَّذِینَ ظَلَمُوا أَیَّ مُنْقَلَبٍ یَنْقَلِبُونَ 
4 ، لب های تو مگر چقدر سنگ خورده است
آه
توان ندارم ، رمقی برای ادامه زیارتم ، نمیدانم این دل بی قرار تا به کی صبور خواهد بود ، که صبر هم در صبر زینب صبور نیست ، جانش رسید بر لبش از دست خیزران  ... طاقت نداشت طعنه‌ی تلخ رقیب را
باز خیره خیره نگاه میکنم به تو ...
ما رَأَیْتُ إلاَّ جَمیلاً
5

چگونه میگویی؟ با کدام دل ... آری هزار داغ و مصیبت کشیده بود
زینب کجا و مجلس نامحرمان کجا!   ... از دست داده ام به خدا اختیار را ... درس حجاب می دهد این آستین شرم ...  معنا کنید روسری وصله دار را

دارم دق میکنم
اشک امانم را برده ، نفسم به شماره افتاده ، سر بر تربت است که دیگر توان نشستم هم ندارم از این مصیبت ، چگونه شکر کنم ... گریه امان نفس را بریده ... به لکنت افتاده ام ... لکنتم بیشتر شده ، خوب است ... لکنت دخترانه شیرین است ... من را ببخش اگر که ، لکنت زبان گرفتم ، بابا ، شکسته دستی ، دندان شیری ام را ... چگونه شکر کنم ...  این مصیبت بزرگ را؟ ... چگونه برایت بگویم ؟ اَلْحَمْدُ لِلَّهِ عَلى عَظیمِ رَزِیَّتى

چگونه شکر کنم این مصیبت را زینب؟ ... قلبم را یارای تپش نیست، می سوزد ، اما نفس هایم دردناک از لحد ، سرد و سخت شده ، سینه ام آنقدر درد میکند که دستی را میخواهم تا قلبم را بیرون کشد شاید کمی سردتر شود ... سپاس بر غم و انده مصیبت بارم 6 ...چگونه حمدت را بگویم ... در این مصیبت بزرگ ... این چه سپاسی است ؟ ... دیگر طاقتم نیست که شکر کنم 7 ... بگذار آنقدر بر تو سلام دهم تا محبوبم اجلم را برساند ... نیک میدانی که مرگ آرزویم است و هر لحظه در طلبش مشتاق ترم
تشنه نیستم باز جگرم می سوزد

 بگذار آنقدر تو را سلام دهم تا بمیرم
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ (اَبَداً) ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ

-----------------------------------------

1-فرازی از زیارت عاشورا . ستایش میکنم خدای را بر بزرگی مصیبتم
2- روز یازدهم محرم وقتی که کنار بدن پاره پاره برادرش آمد، بدن را با دستهایش اندکی بلند نمود و عرض کرد: « خدایا این کم را از ما بپذیر.»
3 -
کهف آیه 9 . تو پنداری که (قصه) اصحاب کهف و رقیم (در مقابل این همه آیات قدرت و عجایب حکمتهای ما) از آیات عجیب ماست؟!
4- شعرا 227 . و آنان
که ظلم و ستم کردند به زودی خواهند دانست که به چه کیفر گاهی و دوزخ انتقامی بازگشت می‌کنند.
5-ندیدم جز زیبایی (منبع)
قرآن خواندن سر مبارک امام حسین(ع) بر فراز نیزه
6- 
اَللّهُمَّ لَکَ الْحَمْدُ حَمْدَ الشّاکِرینَ لَکَ عَلى مُصابِهِمْ  
7- از ائمه سفارش به زیاد گفتن (الحمد الله) در همه حالات اعم از نعمت یا مصیبت شده است.( سفینة البحار،ج 3،ص 205ـ 207) ... توصیه اذکاری از آیة الله بهجت(ره) 

بـسـ کـنـ  ربـابــ  حـــرمــلهـ بیــــ دار میــ شـــود
سـهـ مــت  دوبـارهـ خـنـــ ده  انــظـار میـ شـود

بسـ کنـ ربابــ ز گریه حالــ تو بهتر نمیــــ شود
ایــــنـــ گــریه ها برایـــ تو اصــغر نمیــــ شود

بـســ کنــ ربابــ ، سر به سر غمــ گذاشتیــــ
اصــلا خیالـــــــ کنـــــ  که  اصـغر نــداشتیـــــ

* امانم را بردی
میخانه اگر جای من بی سر و پا نیست / بگذار که پشت در این خانه بمیرم


إِلَهِی إِلَیْکَ أَشْکُو نَفْساً بِالسُّوءِ أَمَّارَةً وَ إِلَى الْخَطِیئَةِ مُبَادِرَةً وَ بِمَعَاصِیکَ مُولَعَةً خدایا به تو شکایت مى‏کنم از نفس زشتم که مرا بسیار به بدیها وا مى‏دارد و به هر خطا سبقت مى‏گیرد و به معصیتت بسیار حریص است