می گفت
سه شنبه 90/4/7 10:46 عصر| | نظر
می شنوی دلبرم؟
تنهایم می دانی تنهایی می دانم/ می دانم دلگیری می دانی دلگیرم
با اخمت/ لبخندت/ با مهرت/ با قهرت/ غمگینم/ خوشحالم/ دلگرمم/ دلسیرم
اعتراف مىکنم:
پیشتر/ اگرچه بارها/ عشق را سرودهام این سؤال بیجواب را نمىشناختم
پیشتر از طلوع چشمهاى تو/ شعر ناب را نمىشناختم
سهم من از این جهان فقط تنهاییست!
و مرگ گوارا ترین شهد دنیا
ای کاش آن سوار بیاید و من فدای هر قدم اش شوم که طاقت این تن رنجور نمانده
تا کی برایت ناله کنم
انا مستغیث بک !, , متی ترانا و نراک .؟!
این من خسته که شکسته
که پیر شده ام
لیلا بخوان تا اجابت ات کنم و مجنون با زخم های بیشمار در پی توست
هر زخم گورایم است که تویی لیلای بی رقیب من
آری
با همهی بیسر و سامانیام / باز به دنبال پریشانیام
إِلَهِی إِلَیْکَ أَشْکُو نَفْساً بِالسُّوءِ أَمَّارَةً وَ إِلَى الْخَطِیئَةِ مُبَادِرَةً وَ بِمَعَاصِیکَ مُولَعَةً خدایا به تو شکایت مىکنم از نفس زشتم که مرا بسیار به بدیها وا مىدارد و به هر خطا سبقت مىگیرد و به معصیتت بسیار حریص است
آرشیوها
غیرآرشیویها
-
شمشیر فروش ها همه آمده اند...
آه
آنان که آرمیده تسبیح گویند
دلخون تر از همیشه کناری نشسته ام/من عاشقم! بدون صدا ضجه میزنم
مردم چه می کنندکه لبخندمی زنند؛غم رانمی شودکه به رویم نیاورم
کارجنون مابه تماشا کشیده است/ ما را غبار محمل لیلا نوشته اند
صدایم؟ می شنوی مرا؟
دلم به حال دلم سوخت
می گفت
برای نیمه شب . من الغریب الی الحبیب
نجوای مضطر
کیست؟
سکوت کن!
آرام نمیشود
دلخون تر از همیشه کناری نشسته ام/من عاشقم! بدون صدا ضجه میزنم
[عناوین آرشیوشده]